کد مطلب:77637 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:104

خطبه 153-در فضائل اهل بیت











و من خطبه له علیه السلام

یعنی از خطبه ی امیرالمومنین علیه السلام است:

«و ناظر قلب اللبیب، به یبصر امده و یعرف غوره و نجده. داع دعا و راع رعی، فاستجیبوا للداعی و اتبعوا الراعی.»

یعنی مردمك دیده ی دل عاقل می بیند آن عاقل به آن منتهی و عاقبت امر خود را و می شناسد نشیب و فراز و شر و خیر خود را، منادی از جانب خدا ندا درداد، یعنی پیغمبر صلی الله علیه و آله و حافظ شریعت در مقام حفظ برآمد، یعنی وصی به حق پیغمبر صلی الله علیه و آله، پس استجابت كنید منادی را و پیروی كنید حافظ شریعت را.

«قد خاضوا بحار الفتن و اخذوا بالبدع دون السنن و ارز المومنون و نطق الضالون المكذبون. نحن الشعار و الاصحاب و الخزنه و الابواب و لا توتی البیوت الا من ابوابها، فمن اتاها من غیر ابوابها سمی سارقا.»

یعنی به تحقیق كه فروریختند ظالمین و فاسقین[1] در دریاهای فتنه ها و فسادها و گرفتند و متمسك شدند به بدعتها در دین، بدون شرایع و طریقه های دین و منقبض و خاموش گردیدند مومنان و گویا گشتند گمراهان دروغگویان. ماییم پیراهن تن پیغمبر صلی الله علیه و آله و اصحاب حقیقی پیغمبر صلی الله علیه و آله و خزانه داران اسرار پیغمبر صلی الله علیه و آله و درهای علم پیغمبر صلی الله علیه و آله، جائز نیست داخل در خانه ها شدن مگر از درهای آن، پس كسی كه داخل خانه ها گردد از غیر درها می نامند عاقلان او را دزد. یعنی كسی كه خواهد بدون ارشاد و هدایت ما، درهای علم پیغمبر صلی الله علیه و آله داخل در خانه ی شریعت پیغمبر صلی الله علیه و آله بشود، آن كس دزد است و مستحق حد است در دنیا و آخرت و محروم است از شریعت پیغمبر صلی الله علیه و آله و مطرود است.

[صفحه 677]

منها

یعنی بعضی از خطبه[2] است:

«فیهم كرائم الایمان و هم كنوز الرحمن، ان نطقوا صدقوا و ان صمتوا لم یسبقوا، فلیصدق رائد اهله و لیحضر عقله، ولیكن من ابناء الاخره، فانه منها قدم و الیها ینقلب.»

یعنی در عترت پیغمبر صلی الله علیه و آله ثابت است نفائس و خصائص مختص به اهل ایمان كه صفات جمیله و اخلاق حسنه و اعمال صالحه باشد و ایشانند گنجهای رحمان، یعنی رحمت خدایند بر بندگان، اگر گویا باشند به احكام خدا راست می گویند و اگر ساكت باشند كسی برایشان پیشی نگرفته است در علم كه موجب سكوت ایشان شده باشد، بلكه از روی حكمت و مصلحت است. پس باید رائد قوم كه نماینده ی منزلگاه است،[3] راست بگوید قوم خود و اهل خود را، تا بعد از ورود قوم به منزل، آنچه گفته است از آب و علف و خوبی منزل، مصدق قول او شود و امانت و اعتبار او ظاهر گردد و باید حاضر سازد عقل و دانش خود را در صلاح قوم خود و هر آینه باید رائد آخرت از اهل آخرت باشد به سبب آنكه به تحقیق كه از عالم آخرت كه عالم علم و یقین است وارد شده است به هدایت و ارشاد خلق و به سوی آخرت مرجع و معاد او است. یعنی هر كس كه از اهل آخرت نیست و از ابناء دنیا است و خبری از آخرت ندارد و جاهل و گمراه است، هادی و رائد بندگان نمی تواند بود.

«فالناظر بالقلب، العامل بالبصر یكون مبتدا عمله ان یعلم اعمله علیه ام له، فان كان له مضی فیه و ان كان علیه وقف عنه، فان العامل بغیر علم كالسائر علی غیر طریق، فلا یزیده بعده عن الطریق الا بعدا عن حاجته و العامل بالعلم كالسائر علی الطریق الواضح، فلینظر ناظر ا سائر هو ام راجع!»

یعنی كسی كه بیناست به دیده ی دل، كاركننده است به بینایی، می باشد ابتدا كردن او

[صفحه 678]

كاری را اینكه بداند كه آیا این كار او بر ضرر او است یا بر نفع او است، پس اگر از برای نفع او است بكند آن كار را و اگر بر ضرر اوست بازایستد از آن كار. پس به تحقیق كه كننده ی كاری بدون دانستن نفع و ضرر آن مثل سفركننده است بر غیر راه به سوی حاجت خود، پس زیاد نمی كند او را دوری او از راه مگر دور شدن از حاجت خود و كننده ی كاری با دانش به او، مثل سفركننده است بر راه واضح حاجت خود، پس باید نگاه كند نگاه كننده كه آیا رونده است به سوی حاجت خود یا رجوع كننده است قهقری به سوی خلاف جهت حاجت خود.

«و اعلم ان لكل ظاهر باطنا علی مثاله، فما طاب ظاهره طاب باطنه و ما خبث ظاهره خبث باطنه.»

یعنی بدان به تحقیق كه از برای هر ظاهری باطنی است مماثل و مشابه او،[4] یعنی از برای هر فعلی و عملی و اثری از خیر و شر و نیك و بد باعثی و سببی هست در فاعل آن فعل مماثل و مشابه آن فعل در خیر و شر و نیك و بد، پس هر فاعل كه در عاقبت، ظاهر او طیب و پاك و نیك است، به تقریب افعال و اعمال و آثار حسنه ی نیك او، البته باطن او نیز طیب و پاك و نیك است از حیثیت طینت و خلقت او و هر فاعل كه در عاقبت، ظاهر او خبیث و ناپاك و بد است، به تقریب افعال و اعمال و آثار قبیحه ی بد او، البته باطن او نیز خبیث و ناپاك و بد است از حیثیت طینت و خلقت او.[5].

«و قد قال الرسول الصادق صلی الله علیه و آله: «ان الله یحب العبد و یبغض عمله و یحب العمل و یبغض بدنه».

یعنی موید و شاهد قول مذكور است كه به تحقیق كه گفته است رسول راستگوی

[صفحه 679]

خدا صلی الله علیه و آله كه به تحقیق كه خدای تعالی دوست می دارد بنده را و معنی محبت خدا به بنده اراده ی احسان است به او و توفیق و تمكین اوست به خیرات و به افعال نیك و بغض او مقابل محبت است، نه اینكه به معنی میل نفس باشد، چنانكه در عبد است، یعنی خدا اراده می كند افعال و آثار نیك از بنده و توفیق می دهد او را در عاقبت. و از آن بنده صادر می شود افعال و آثار خیر و نیك در خاتمت او، به تقریب پاكی و نیكی باطن و طینت و خلقت او و دشمن می دارد عمل بد اول او را، اما چون اعتبار به خاتمه و عاقبت است و حسنات مذهب سیئاتند عمل بد اول او معفو باشد،[6] پس ظاهر او در عاقبت پاك است، چونكه پاك است باطن او و دوست می دارد عمل نیك را در اول و اراده می كند عمل بد عامل او را در آخر و عمل بد از او سر می زند در عاقبت و خاتمت او و احباط می شود عمل نیك اول او، (به تقریب ناپاكی و بدی باطن و طینت و خلقت او)[7] و دشمن می دارد عامل آن عمل را و توفیق به او نمی دهد و خذلانش می كند در عاقبت، چونكه خبیث و ناپاك است باطن او و چون منشا افعال قبیحه و بد اقتضای قوای بدنیه است نه عقلیه، لهذا گفته شد: «بدنه» نه «عامله».

«و اعلم ان لكل عمل نباتا و كل نبات لا غنی به عن الماء و المیاه مختلفه، فما طاب سقیه طاب غرسه و حلت ثمرته و ما خبث سقیه خبث غرسه و امرت ثمرته.»

یعنی و بدان كه به تحقیق كه هر عملی نبات و درخت است كه روییده است از باطن عاملش و هر درختی البته محتاج است به آب در نمو و به ثمر رسیدنش و مراد از آب، منمی[8] عمل علم و معرفت است، چنانكه در حدیث است كه «قبول نمی كند خدا عملی را مگر به معرفت» و آبها و معارف مختلف باشند در حق بودن و باطل بودن، پس هر عملی كه پاك است آبیاری او، یعنی از چشمه ی علم اهل بیت نبوت آب خورده و از روی عملی كه از ایشان اخذ شده عمل شده است، پس پاك است درخت آن عمل از خلل و شیرین است ثمره و میوه ی او كه ثواب آخرت او باشد، هر عملی كه خبیث و ناپاك است

[صفحه 680]

آبیاری او و بی علوم حقه و معارف یقینیه حاصل شده، البته درخت آن عمل خبیث و ناپاك و باخلل است و ثمره و میوه و جزای او در آخرت تلخ است، زیرا كه عامل او در روز جزا بی عمل باشد و بی عمل را در روز جزا، جزای تلخ است.

[صفحه 681]


صفحه 677، 678، 679، 680، 681.








    1. «ن» و «چ»: ظالمان فاسقان.
    2. ن: بعضی از آن خطبه.
    3. رائد پیشاهنگ مردمی است كه به دنبال آب و چراگاه می رود و پیشاپیش كاروان به جستجوی آنها می رود و هر چه یافت صادقانه به آن مردم گزارش می دهد.
    4. چ: آن.
    5. در نسخه ی چاپی مطالب زیر را افزوده است: و از افادات افضل الفضلاء اجل السادات است كه می تواند مراد چنین باشد كه از برای هر ظاهری باطنی هست بازاء آن و به مقدار آن، پس هر فاعلی كه پاك است ظاهر او پاك است باطن او به مقدار او، كلا یا بعضا و اعتبار به اغلب باشد در نیك و بد، چنانكه رسول صلی الله علیه و آله گفته است، یعنی كه خدا دوست می دارد بنده را، یعنی به تقریب اغلبیت اعمال حسنه ی او و اذهاب حسنات مر سیئات را و دشمن می دارد بنده را به تقریب اغلبیت سیئات او و احباط حسنات.
    6. چ: سیئات است عمل بد اول معفو باشد.
    7. جمله ی درون دو ابرو در نسخه ی «چ» نیست.
    8. روینده و آشكار سازنده.